دهی از دهستان پایین خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل است که در سه هزارگزی باختر آمل قرار دارد. دشتی است معتدل و مرطوب و 45 تن سکنه دارد. آب آن ازلگونی و تجرود هراز و محصول آن برنج و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). در سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو، دربلوک لیت کوه، یکی از بلوک هشتگانه آمل دو قریه بنام تجن جار و تجن جار لاریجان ذکر گردیده است. رجوع به بخش انگلیسی این کتاب ص 113 و ترجمه وحید ص 153 شود
دهی از دهستان پایین خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل است که در سه هزارگزی باختر آمل قرار دارد. دشتی است معتدل و مرطوب و 45 تن سکنه دارد. آب آن ازلگونی و تجرود هراز و محصول آن برنج و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). در سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو، دربلوک لیت کوه، یکی از بلوک هشتگانه آمل دو قریه بنام تجن جار و تجن جار لاریجان ذکر گردیده است. رجوع به بخش انگلیسی این کتاب ص 113 و ترجمه وحید ص 153 شود
کنایه از اشتیاق باشد. (برهان). کسی که اشتیاق چیزی را داشته باشد. (ناظم الاطباء). تشنه دل. کنایه از مشتاق است. (انجمن آرا) : تشنه جگر و غریق آبیم شب کور و ندیم آفتابیم. نظامی. ای که از آب عقیق تو فلک سرسبز است نیست انصاف بر این تشنه جگر خندیدن. صائب (از آنندراج). صبر کن بر نفس گرم خود ای تشنه جگر که چو دل آب شود، چشمۀ حیوان گردد. صائب (ایضاً)
کنایه از اشتیاق باشد. (برهان). کسی که اشتیاق چیزی را داشته باشد. (ناظم الاطباء). تشنه دل. کنایه از مشتاق است. (انجمن آرا) : تشنه جگر و غریق آبیم شب کور و ندیم آفتابیم. نظامی. ای که از آب عقیق تو فلک سرسبز است نیست انصاف بر این تشنه جگر خندیدن. صائب (از آنندراج). صبر کن بر نفس گرم خود ای تشنه جگر که چو دل آب شود، چشمۀ حیوان گردد. صائب (ایضاً)